کم شدن طول و ارتفاع چیزی، کاسته شدن، قطع شدن، یا کوتاه شدن دست کسی از چیزی. دسترس نداشتن بدان از آن پس: و دست تعرض متغلبان و ستمکاران از دامن روزگار ضعیفان و عاجزان بکلی کوتاه شود. یا کوتاه شدن زبان. خاموش شدن
کم شدن طول و ارتفاع چیزی، کاسته شدن، قطع شدن، یا کوتاه شدن دست کسی از چیزی. دسترس نداشتن بدان از آن پس: و دست تعرض متغلبان و ستمکاران از دامن روزگار ضعیفان و عاجزان بکلی کوتاه شود. یا کوتاه شدن زبان. خاموش شدن
آنکه دستش بمراد و مطلوب نرسد نامراد ناکام: زلیخای جهان کوتاه دست است اگر پیراهن تن کنده باشی. (صائب)، نا متجاوز بمال و عرض کسان: بلند همت و کوتاه دست دستوری که قدر چرخ بلند است پیش او کوتاه
آنکه دستش بمراد و مطلوب نرسد نامراد ناکام: زلیخای جهان کوتاه دست است اگر پیراهن تن کنده باشی. (صائب)، نا متجاوز بمال و عرض کسان: بلند همت و کوتاه دست دستوری که قدر چرخ بلند است پیش او کوتاه